- در سرمای یخبندان اردیبل، فوتبال گرمای کودکان است
- دعوت ۲ بازیکن جدید به مینی کمپ تیم ملی امید
- حضوری که دیده شد، حتی بدون صعود
- توجه ویژه دنیا به دختران فوتسال ایران
- از جام جهانی تا تورنمنت جهانی
- اعلام اسامی داوران قضاوت کننده در هفته هفتم لیگ برتر فوتسال بانوان
- تاج: ناصر حجازی تا همیشه زنده است
- حجازی اسطورهای فراتر از شیرجهها
- تولد گلبرگ مغرور؛ مردی شبیه به هیچکس
- اَبَر مرد فوتبال ایران، آقای خاص
- چالشهای چندلایه حضور ایران در جام جهانی
- سخنگوی فدراسیون فوتبال: نقشه راه آمادهسازی تیم ملی روشن است
- از قرعهکشی تا مسیر اقتدار؛ فدراسیون پای کار تیم ملی ایران
- روزنامه الکترونیکی فدراسیون شماره 271/ تدوین برنامهها تا ایستگاه اول جام جهانی
- اعلام اسامی داوران هفت دیدار از هفته چهاردهم لیگ برتر
اندوهی که یکساله شد ...
سایت رسمی فدارسیون فوتبال، احسان محمدی – یکسال از شب شومی گذشت که فوتبال ایران ملیکا محمدی دختری که سرشار از شور زندگی بود را از دست داد اما هنوز این اندوه تازه است، کهنه نمیشود. آفتاب بارها طلوع و غروب کرد، همبازیهایش با قلب شکسته به میدان برگشتند، بعد از گلزنی نامش را فریاد زدند، کنار عکسش شاخه گل گذاشتند، در شبکههای اجتماعی خاطراتش را مرور کردند اما هنوز این رنج را سر باز ایستادن نیست ... انگار واژها توان نشان دادن حجم سوگ دختر ملیپوش و دانشآموخته ایرانی را ندارند که در 23 سالگی پیراهن سفید تیم ملی را با کفن سفید عوض کرد.

او به نسلی تعلق داشت که به خیلی از دختران شجاعت درخشیدن در فوتبال آسیا را داد، به خیلی از خانواده این اعتماد را بخشید که دختران ایران در فوتبال هم میتوانند پرچم را بر بام آسیا بنشانند، در جام جهانی نمایش محترمی داشته باشند … او به نسلی تعلق داشت که تازه فصل شکوفاییاش بود اما داس فلک به جدال با تن نحیفاش آمد.
ملیکا محمدی متولد 9 فروردین 1379، هافبک تیم ملی ایران و باشگاه فوتبال خاتون بم، سوم دیماه 1402 در یک تصادف رانندگی جان باخت. همراه او بهناز طاهرخانی و زهرا خواجوی نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند که خوشبختانه سلامتیشان را بازیافتند. روزی که پیکر او را در ورزشگاههای آزادی، حافظیه شیراز و فجر بم تشییع کردند آسمان از آن حجم اندوه بغض کرد. اینکه تقدیر دختر شیرازی ایران را به آمریکا بُرد، دوباره برگرداند و در کنار نخلهای بم به جایی در آسمان فرستاد بیشتر به قصهها شباهت داشت اما واقعی بود، تلخ ولی واقعی.

درست مثل زلزله بم. بم به لطف سختکوشی مردم کویر «دوباره شاداب و جوان شد»، نخلهای شکسته دوباره خرما دادند، ارگ با سرپنجه هنرمند مرمتکاران سر پا ایستاد، خانههای گلی و خشتی جایشان را به بناهای محکمتر دادند و تیم فوتبال دخترانش بر بام فوتبال ایران ایستاد. حالا امیدوار و ناگزیریم این اندوه هم بعد از یکسال جایش را به آرامش بیشتری بدهد، زندگی ادامه دارد و باید دست به زانو گرفت، دوباره ایستاد و جنگید. حتی با زخمهایی که دیر جایش خوب میشود.
تسلیت به خانواده محترم و صبورش، تسلیت به فوتبال، تسلیت به ایران. روحش در آرامش ابدی که حتی با رفتنش هم به دیده شدن فوتبال زنان کمک کرد، دختری که آرزویی جز حال خوب سرزمین مادری نداشت ....




